خلاصه ای ازجلددوم حماسه حسینی

آمار مطالب

کل مطالب : 116
کل نظرات : 3

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 1
بازدید هفته : 183
بازدید ماه : 383
بازدید سال : 1680
بازدید کلی : 18264

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 183
بازدید ماه : 383
بازدید کل : 18264
تعداد مطالب : 116
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا تماس با ما
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : خانم برومند
تاریخ :
نظرات

پاره‏اي از عكس العملها و عملهاي امام بر اساس امتناع‏ از بيعت است، پاره‏اي از تصميمات امام بر اساس دعوت مردم كوفه است‏ وپاره‏اي بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهايي كه در آن زمان به هر حال‏ وجود داشته است.

 

 همه اين عناصر، در حادثه كربلا كه مجموعه‏اي است از عكس العملها و تصميماتي كه از طرف وجود مقدس اباعبدالله عليه السلام‏ اتخاذ شده دخالت داشته است.

 

  تا زمان معاويه مسئله حكومت و خلافت، يك مسئله موروثي نبود، مسئله‏اي بود كه درباره آن تنها دو طرز فكر وجود داشت.

 

 يك طرز فكر اين بود كه خلافت، فقط و فقط شايسته كسي‏ است كه پيغمبر به امر خدا او را منصوب كرده باشد.

 

 و فكر ديگر اين بود كه مردم حق دارند خليفه‏اي براي خودشان انتخاب كنند.

 

 يكي از شرايطي كه امام حسن در آن صلحنامه گنجاند ولي معاويه صريحا به آن عمل نكرد (مانند همه شرايط ديگر ) بلكه امام حسن را مخصوصا با مسموميت كشت و از بين برد كه ديگر موضوعي براي اين ادعا باقي نماند و به اصطلاح مدعي در كار نباشد، همين‏ بود كه معاويه حق ندارد تصميمي براي مسلمين بعد از خودش بگيرد، خودش‏ هر مصيبتي براي دنياي اسلام هست، هست، بعد ديگر اختيار با مسلمين باشد و به هر حال اختيار با معاويه نباشد.

 

معاويه هنگام مردن سخت نگران وضع پسرش يزيد بود و نصايحي به او كرد مخصوصا دستور داد با امام حسين (ع) با رفق و نرمي زيادي‏ رفتار كند.

 

 گفت : او فرزند پيغمبر است، مكانت عظيمي در ميان مسلمين‏ دارد، و بترس از اينكه با حسين بن علي با خشونت رفتار كني.

 

 معاويه‏ كاملا پيش بيني مي‏كرد كه اگر يزيد با امام حسين با خشونت رفتار كند و دست خود را به خون او آلوده سازد، ديگر نخواهد توانست خلافت كند و خلافت از خاندان ابوسفيان بيرون خواهد رفت.

 

حسين بن علي عليه السلام كشته شد، ولي به هدفهاي معنوي خودش‏ رسيد در حالي كه خاندان ابوسفيان به هيچ شكل به هدفهاي خودشان نرسيدند.

 

 بنابراين يكي از چيزهايي كه امام حسين با آن مواجه بود تقاضاي بيعت با يزيد بن معاويه اينچنيني بود كه گذشته از همه مفاسد ديگر، دو مفسده در بيعت با اين آدم بود كه حتي در مورد معاويه وجود نداشت.

 

 يكي اينكه‏ بيعت با يزيد، تثبيت خلافت موروثي از طرف امام حسين بود.

 

 يعني مسئله‏ خلافت يك فرد مطرح نبود.

 

 مسئله خلافت موروثي مطرح بود.

 

 مفسده دوم مربوط به شخصيت خاص يزيد بود كه وضع آن زمان را از هر زمان‏ ديگر متمايز مي‏كرد.

 

 او نه تنها مرد فاسق و فاجري بود بلكه متظاهر و متجاهر به فسق بود و شايستگي سياسي هم نداشت.

 

بيعت نكردن امام يعني معترض بودن، قبول نداشتن، اطاعت يزيد را لازم‏ نشمردن، بلكه مخالفت با او را واجب دانستن.

 

 آنها مي‏گفتند بايد بيعت‏ كنيد، امام مي‏فرمود بيعت نمي‏كنم.

 

 حال در مقابل اين تقاضا، در مقابل‏ اين عامل، امام چه وظيفه‏اي دا رند ؟ بيش از يك وظيفه منفي، وظيفه‏ ديگري ندارند : بيعت نمي‏كنم.

 

 حرف ديگري نيست.

 

 بيعت مي‏كنيد ؟ خير.

 

 اگر بيعت نكنيد كشته مي‏شويد ! من حاضرم كشته شوم ولي بيعت نكنم.

 

 در اينجا جواب امام فقط يك " نه " است.

 

 اين عامل از كي وجود پيدا كرد ؟ از آخر زمان معاويه، و شدت و فوريت‏ آن بعد از مردن معاويه و به حكومت رسيدن يزيد بود.

 

 عامل دوم مسئله دعوت بود.

 

امام حسين در آخر ماه‏ رجب كه اوايل حكومت يزيد بود، براي امتناع از بيعت از مدينه خارج‏ مي‏شود و چون مكه، حرم امن الهي است و در آنجا امنيت بيشتري وجود دارد و مردم مسلمان احترام بيشتري براي آنجا قائل هستند و دستگاه حكومت هم مجبور است نسبت‏ به مكه احترام بيشتري قائل شود، به آنجا مي‏رود (روزهاي اولي است كه‏ معاويه از دنيا رفته و شايد هنوز خبر مردن او به كوفه نرسيده )، نه تنها براي اينكه آنجا مأمن بهتري است بلكه براي اينكه مركز اجتماع بهتري است‏.

 

 در ماه رجب و شعبان كه ايام عمره است، مردم از اطراف و اكناف به‏ مكه مي‏آيند و بهتر مي‏توان آنها را ارشاد كرد و آگاهي داد.

 

 بعد موسم حج‏ فراهم مي‏رسد كه فرصت مناسبتري براي تبليغ است.

 

 بعد از حدود دو ماه‏ نامه‏هاي مردم كوفه مي‏رسد.

 

 نامه‏هاي مردم كوفه به مدينه نيامده، و امام‏ حسين نهضتش را از مدينه شروع كرده است.

 

پس دعوت مردم كوفه در يك امر فرعي‏ دخالت داشت، در اينكه اين نهضت و قيام در عراق صورت گيرد، والا عامل‏ اصلي نبود.

 

 عامل سوم امر به معروف است.

 

 اين نيز نص كلام خود امام است.

 

 تاريخ‏ مي‏نويسد : محمد ابن حنفيه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود، معيوب بود، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شركت نكرد.

 

 امام وصيتنامه‏اي‏ مي‏نويسد و آن را به او مي‏سپارد : « هذا ما اوصي به الحسين بن علي اخاه‏ محمدا المعروف بابن الحنفيه ».

 

 در اينجا امام جمله‏هايي دارد : حسين به‏ يگانگي خدا، به رسالت پيغمبر شهادت مي‏دهد.

 

 (چون امام مي‏دانست كه‏ بعد عده‏اي خواهند گفت حسين از دين جدش خارج شده است ).

 

 تا آنجا كه‏ راز قيام خود را بيان مي‏كند : « اني ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب‏ الاصلاح في امه جدي، اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره‏ جدي و ابي علي بن ابي‏طالب عليه السلام » (مقتل خوارزمي.

 

 188 / 1  ).

 

  اما مسئله دعوت اهل كوفه.

 

 ارزشي كه اين عامل‏ مي‏دهد، بسيار بسيار ساده و عادي است (البته ساده و عادي در سطح عمل‏ امام حسين عليه السلام نه در سطح كارهاي ما ).

 

ولي عامل تقاضاي بيعت و امتناع امام، كه از همان روزهاي اول ظاهر شد، ارزش بيشتري نسبت به مسئله دعوت، به نهضت حسيني مي‏دهد.

 

 به جهت اينكه روزهاي اول است، هنوز مردمي اعلام‏ ياري و نصرت نكرده‏اند، دعوت و اعلام وفاداري نكرده‏اند.

 

  امام عامل سوم كه عامل امر به معروف و نهي از منكر است اين عامل، ارزش بسيار بسيار بيشتري از دو عامل ديگر به نهضت حسيني‏ مي‏دهد.

 

 به موجب همين عامل است كه اين نهضت شايستگي پيدا كرده است كه‏ براي هميشه زنده بماند، براي هميشه يادآوري شود و آموزنده باشد.

 

 اين عامل آموزندگي بيشتري دارد زيرا نه‏ متكي به دعوت است و نه متكي به تقاضاي بيعت.

 

اما به موجب عامل سوم حسين يك مرد معترض و منتقد است، مردي است‏ انقلابي و قيام كننده، يك مرد مثبت است فقط خود قرآن را در نظر بگيريم، متوجه مي‏شويم كه اين‏ موضوع در اين كتاب مقدس آسماني چقدر تكرار شده است و چه اندازه بدبختي‏ ملل گذشته را مستند مي‏كند به اينكه امر به معروف و نهي از منكر نداشته‏اند : « فلولا كان من القرون من قبلكم اولوا بقيه ينهون  عن الفساد »(سوره هود، آيه.

 

 116 )   آيا اين عجيب نيست كه در ميان دو آيه، كه هر دو دعوت به‏ اتحاد و پرهيز از تفرق است، اين آيه مي‏آيد : « و لتكن منكم امه يدعون‏ الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون.

 

 اين كانه درست مي‏رساند كه قرآن در ميان خيرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق ميان مسلمين را خيري كه مادر و مبدا همه خيرهاست، مي‏داند، و در ميان منكرات و زشتيها و پليديها، آنكه را از همه پليدتر و زشتتر و بدتر مي‏داند اختلاف و تفرق است، به هر نام و عنواني.

 

 آنهائي كه اول صالح شده‏اند بعد مي‏خواهند مصلح باشند.

 

 آمر به معروف و ناهي از منكر يعني مصلح.

 

 مگر نا صالح مي‏تواند مصلح باشد ؟ ! آنان كه اول خودشان را اصلاح كرده‏اند، اول‏ خودشان را تاديب و تربيت كرده‏اند، مي‏توانند مصلح باشند.

 

 اميرالمومنين فرمود : « لعن الله الامرين بالمعروف التاركين له، و الناهين عن المنكر العاملين به » (نهج البلاغه، خطبه.

 

 129 ).

 

 خدا لعنت كند آن مردمي را كه‏ امر به معروف مي‏كنند و خودشان بر خلاف آن معروف عمل مي‏كنند، و آن‏ مردمي را كه نهي از منكر مي‏كنند و خودشان همان منكراتي را كه نهي مي‏كنند، مرتكب مي‏شوند.

 

 امر به معروف و نهي از منكر يگانه اصلي است كه ضامن بقاء اسلام است.

 

 به اصطلاح، علت مبقيه است.

 

 اصلا اگر اين اصل نباشد، اسلامي نيست.

 

 رسيدگي كردن دائم به وضع مسلمين است.

 

 آيا يك كارخانه‏ بدون بازرسي و رسيدگي دائمي مهندسين متخصص كه ببينند چه وضعي دارد، قابل بقا است ؟ اصلا آيا ممكن است يك سازمان همينطور به حال خود باشد، هيچ درباره‏اش فكر نكنيم و در عين حال به كار خود ادامه دهد ؟ ابدا.

 

  اسلام از باب اينكه‏ نخواسته موضوع امر به معروف و نهي از منكر را به امور معين، مثل‏ عبادات، معاملات، اخلاقيات، محيط خانوادگي و....

 

 محدود كند، كلمه‏ عام آورده است : معروف، يعني هر كار خ ير و نيكي.

 

 امر به معروف لازم‏ است.

 

 نقطه مقابلش : هر كار زشتي.

 

 نگفت شرك يا فسق يا غيبت يا دروغ‏ يا نميمه (سخن چيني  ) يا تفرقه اندازي يا ربا يا ريا، بلكه گفت : منكر : هر چه كه زشت و پليد است.

 

 يك درجه امر به معروف و نهي از منكر اين است كه مردم ! بر فرزندانتان اسمهاي اسلامي بگذاريد.

 

 (اين امر به معروف است ).

 

 مبارزه كنيد با اسمهاي غير اسلامي.

 

 (اين نهي از منكر است ).

 

 براي موسساتتان نام اسلامي بگذاريد.

 

 نامهاي اسلامي را زنده‏ نگهداريد.

 

 زبان اسلام را زنده نگهداريد.

 

 زبان عربي، زبان يك قوم نيست‏، زبان اسلام است.

 

 زبان عربي زبان عرب نيست، زبان اسلام است.

 

اگر قرآن نبود اصلا اين زبان در دنيا وجود نداشت.

 

 اين وظيفه بزرگ (امر به معروف و نهي از منكر ) دو ركن، دو شرط اساسي دارد : يكي از آنها رشد، آگاهي و بصيرت است....

 

يكي از چيزهايي كه به نهضت حسين بن علي (ع) ارزش زياد مي‏دهد روشن‏ بيني است.

 

 روشن بيني يعني چه ؟ يعني حسين (عليه السلام ) در آنروز چيزهايي را در خشت خام ديد كه ديگران در آينه هم نمي‏ديدند.

 

  پس اين كه علما مي‏گويند يكي از درجات امر به معروف و نهي از منكر اعراض و هجر است، در موردي است كه كار شما اثر بگذارد و اثر آن هم‏ تنبيه طرف باشد.

 

 البته اعراض و هجر ديگري نيز هست كه نهي از منكر نيست و عنوان ديگري دارد.

 

 شما با خانواده‏اي محشور بوده‏ايد، رابطه‏ دوستي و احيانا خويشاوندي داشته‏ايد، مي‏بينيد اين خانواده فاسد شده است‏.

 

 به خاطر حفظ خود و خانواده‏تان (براي اينكه معاشرت با بيمار، بيماري‏ مي‏آورد : مي‏رود از سينه‏ها در سينه‏ها  از ره پنهان صلاح و كينه‏ها  افراد به طور مخفي در يكديگر اثر مي‏گذارند ) و براي اينكه عادت زشت‏ آنها در خانواده شما سرايت نكند، با آنها قطع رابطه مي‏كنيد.

 

 حساب اين‏ مورد از موارد ديگر جداست.

 

  گاهي طرف در درجه‏اي و در حالي است كه‏ نه اعراض و هجران ما تاثيري بر او مي‏گذارد و نه مي‏توانيم با منطق و بيان‏ و تشريح مطلب، او را از منكر باز داريم، بلكه بايد وارد عمل شويم.

 

 اگر وارد عمل شويم، مي‏توانيم.

 

 چطور وارد عمل شويم ؟ وارد عمل شدن‏ مختلف است.

 

 معناي وارد عمل شدن تنها زور گفتن نيست، كتك زدن و مجروح كردن نيست.

 

 البته نمي‏گويم در هيچ جا نبايد تنبيه عملي شود.

 

 بله‏ مواردي هم هست كه جاي تنبيه عملي است.

 

درشتي و نرمي بهم در به است  چو رگزن كه جراح و مرهم نه است  مي‏گويد : هم درشتي بايد باشد و هم مهرباني، مثل رگزن كه هم جراحي‏ مي‏كند و هم مرهم مي‏نهد.

 

 اين در مورد مبارزه با منكرات.

 

 مي‏توانيم بگوييم يكي از بيماريهاي اجتماع امروز ما اينست كه براي گفتن بيش از اندازه ارزش قائل هستيم.

 

" گفتن " شرط لازم هست ولي كافي نيست، بايد عمل كرد.

 

 هر يك از امر به معروف لفظي و امر به معروف عملي به دو طريق است : مستقيم و غير مستقيم.

 

  باور كنيد كه در ميان مواعظ و نصايحي كه افراد مي‏كنند، امر به معروف‏ها و نهي از منكرهايي كه صورت‏ مي‏گيرد، بسياري از خود همينها منكر است.

 

 شما مي‏بينيد مردم از انبياء و اولياء زياد پيروي مي‏كنند، ولي از حكما و فلاسفه آنقدرها پيروي نمي‏كنند.

 

 چرا ؟ براي اينكه فلاسفه فقط مي‏گويند، فقط مكتب دارند، فقط تئوري مي‏دهند، در گوشه حجره‏اش نشسته است، هي كتاب مي‏نويسد و تحويل‏ مردم مي‏دهد.

 

 ولي انبياء و اولياء تنها تئوري و فرضيه ندارند، عمل هم‏ دارند.

 

 آنچه مي‏گويند اول عمل مي‏كنند.

 

 حتي اينطور نيست كه اول بگويند بعد عمل كنند، اول عمل مي‏كنند بعد مي‏گويند.

 

 وقتي انسان بعد از آنكه‏ خودش عمل كرد، گفت، آن گفته اثرش چندين برابر است.

 

 اساسا حسين عليه السلام حاضر نبود فردي كه‏ كوچكترين نقطه ضعفي در وجودش هست، همراهشان باشد.

 

 و لهذا دو سه بار در بين راه غربال كرد.

 

همانطور كه عامل امر به معروف و نهي از منكر ارزش نهضت حسيني را بالا و بالاتر برد، متعاكسا نهضت حسيني ارزش امر به معروف و نهي از منكر را بالا برد.

 

 همانطور كه تاثير عامل امر به معروف و نهي از منكر، اين‏ نهضت را در عاليترين سطحها قرار داد.

 

 اين نهضت مقدس نيز اين اصل‏ اسلامي را در عاليترين سطحها قرار داد.

 

 مقصودم اين است كه نهضت حسيني اصل امر به معروف و نهي از منكر را از نظر استنباط و اجتهاد و علماء اسلامي و به طور كلي مسلمين بالا برد.

 

 در باب امر به معروف و نهي از منكر، اين مسئله مطرح است كه مرز اين‏ كار كجاست ؟ بنده و شما كه بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيم تا كجا بايد جلو برويم ؟ يكوقت است كه امر به معروف و نهي از منكر مي‏كنيم‏ و هيچگونه آسيبي، خطري متوجه ما نيست، اگر نكنيم فقط تنبلي كرده‏ايم.

 

 حقيقت را مي‏گوئيم بدون اينكه اگر بگوئيم خطري متوجه ما شود.

 

 


تعداد بازدید از این مطلب: 559
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستم حضورتان مایه افتخار وشادمانی است


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود